مصیر

خودتان را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب‌اللهی آماده کنید

مصیر

خودتان را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب‌اللهی آماده کنید

مصیر

مصیر | یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌های متین منتظمی

t.me/masri_m

https://www.instagram.com/matinmontazami

https://twitter.com/matin_montazami


یک ملت زنده حتی یک لحظه هم در دفاع از خودش و تلاش برای به زانو در آوردن دشمن نباید درنگ کند.‌
ما ایمانمان را، اخلاصمان را، عملمان را درست می‌کنیم و با اسلام منطبق می‌کنیم، این را داشته باشیم یاری خدا، تضمین شده است.‌

حس درد مردم تفریح نیست؛ درد است!

پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۲۵ ب.ظ

۱۷ مرداد سالروز شهادت محمود صارمی است؛ خبرنگاری که در راه رسالتش به شهادت رسید.


سعید پیرزاده- هفدهم مرداد سالروز شهادت محمود صارمی است؛ خبرنگاری که سال ۷۵ برای رسالت اش به دست گروهک تروریستی طالبان جانش را از دست داد تا روزی به اسم خبرنگاری در تقویم جای گیرد. همین یک سطر کافیست برای اندیشیدن تا تعریف جامعی از خبرنگاری عاید هر خواننده ای شود.

نه تنها خبرنگار بلکه روزش نیز امروز از آنچه باید قدر شود، به دور است؛ نه در شلوغی شبکه های مجازی و نه در تلاطم زندگی انسانها جایی مشخص و خواستنی برای این روز و این شغل نمی توان یافت. جالبتر آنکه ۸ میلیارد نفر در طول شبانه روز دنبال دسترنج همین قشر خاص می روند؛ دنبال می کنند، نظر می دهند و در آخر به قاضی نرفته قضاوت می کنند!!!

نوشته های مخصوص روزخبرنگار هر سال چند روز مانده به ١٧مرداد همیشه مرا به خود جذب می کرد؛ یادداشت هایی به قلم خبرنگاران با تجربه ای که در این وادی دست و پنجه نرم کرده‌اند برای ما تازه کارها منبع انرژی بود، هر چند بعد از گذشت ۱۰ سال نه منبعی مانده برای انرژی و نه ذوقی برای خبرنگاری!

اینکه خبرنگاران و فعالان این عرصه همیشه طلبشان بیش از بدهی شان بوده حقی است که هیچکس نمی تواند آن را زیر سوال ببرد و این خود دلیل خوبیست تا این روز دیگر برای هیچ خبرنگاری مهم نباشد!

کافیست روزهای یک سال خبرنگاری را مرور کنید؛ "توهین، اخراج، بیکاری" ملموس ترین واژه هایی است که هر روز با آن سروکار دارند.

اما با همه این تفاسیر خبرنگار باز در صحنه است و می جنگد؛ نه خبری از برآورده شدن سختی کارش می شود نه سطری که خنده ای مهمانش کند. راحت بیکار می شود و سخت کار پیدا می کند! این اتفاق برای همه خبرگاران آنقدر آشنا و ملموس است که هر روز در اندیشه تکرارش به سر می برند.

کم نبود اخبار تلخی که امسال از تعطیلی نشریه، روزنامه و سایت های خبری به گوش رسید و غصه خوردند. حتی همدردی خشک و خالی نمی خواستند؛ اما طعنه های آشنا و به سخره گرفتن بیکاری یک عده خبرنگار، جانشان را بدرد آورد. کاش بازی های سیاسی هم ردیف بیکاری خبرنگاران نمی‌شد.

دردهای‌شان را همگان حفظ شدند؛ می دانند واژه "کمترین" هم در مقابل خواسته های یک خبرنگار شرمسار است؛ حتی مسئولین راه درمانش را هم می دانند و عجیب است که در سال فقط همین امروز آن هم به اندازه ساعتی که صرفا باعث دیده شدنشان خواهد بود قندانی هدیه می دهند تا شاید کام خبرنگار شیرین شود!

یک عده خبرنگاران را به جریان‌های موهومی وابسته دانستند که برابر ملت ایستاده و عده ای دیگر رسیدگی به دغدغه ها و نیازهای اساسی مردم را تفریح خبرنگار تعریف کردند!

همان روزی آقای پرزیدنت گفتند خبرنگاری شغل نیست، تفریح است اما جناب رئیس آنقدر سفره شما رنگی است که خبرنگار مجبور است با نشان دادن سفره مردم، افزایش قیمت عجیب گوشت و از جنس همین خبرها، دردهایشان را به گوشتان برسانند. حس کردن درد مردم تفریح نیست؛ درد است!

حرف بسیار است و تلخ؛ باید کوتاه کرد و نوشت تا ارزش قلم بیش از پیش حفظ شود؛ و در آخر فکر کنید اگر عشق به شغل، از خبرنگاران کوچ کند! چه خواهید کرد؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی